زهرا حسن زاده در سال ۱۳۷۴ هـ ش در شهر تهران ایران متولد گردیده است. والدین او در زمان جنگهای خانمان سوز داخلی راه مهاجرت را در پیش گرفته و برای ۱۷ سال تمام در دیار مهاجرت زنده گی کردند. زمانیکه زهرا تنها ۹ ساله بود، فامیل وی از کشور ایران دوباره عودت نموده و در شهر مزار شریف جایگزین گردیدند.

زهرا از لیسه عالی میرولی در شهر مزار شریف فارغ گردیده و توانست از طریق امتحان بس رقابتی کانکور به پوهنتون کابل راه یابد. او میگوید: "چون در دوران مکتب در مضامین ساینسی و ریاضی استعداد خاص داشتم بنا برین همیشه میخواستم اقتصاد بخوانم، بزرگترین آرزوی زندگیم زمانی برآورده گردید که به پوهنزی اقتصاد پوهنتون کابل راه یافتم".

او در سن چهارده سالگی برای باشگاه صحت عامه ولایت بلخ بازی فوتبال را آغاز نمود. او در زمان بازی در این باشگاه همیشه خوب میدرخشید و اکثر اوقات به حیث بهترین بازیکن بازی های داخلی کلب برگزیده میشد. دو سال پیش وی عضویت تیم ولایتی بانوان بلخ را کسب نموده و تا الحال این تیم را رهبری مینماید.

زهرا شانس تمرین با تیم ملی بانوان کشور را نیز بدست آورد اما بدبختانه او نتوانست برای بیشتر از یک ماه به همرای تیم ملی باشد. زمستان پیش او عملیات اپندکس انجام داده و نتوانست به تمرینات خود در تیم ملی افغانستان ادامه دهد. او میگوید: " به تمرینات سخت خود ادامه میدهم و امیدوار هستم یکبار دیگر با تیم ملی یکجا شوم".

در جریان چند ماه گذشته او چندین بار به شهر مزار شریف سفر کرده است تا بتواند به حیث کاپیتان تیم بلخ، تیم خود را برای مسابقات لیگ برتر افغانستان روشن آماده سازد.

در سن ۲۰ سالگی زهرا پیش از پیش محصل صنف دوم پوهنتون بوده و اهداف زنده گیش کاملآ روشن هستند. او با جرئت زیاد از آرزوهای خود سخن میگوید، وی امیدوار است تا روزی به حیث مربی تیم ملی بانوان کشور ایفای وظیفه نموده و  در ضمن آن به همرای وزارت مالیه کشور همکاری داشته باشد. گرچند این آرزوهای او بلندپروازانه به نظر میرسد اما وی برای رسیدن به این اهداف خود دارای پلان مشخص بوده و آرزو دارد از طریق زحمت کشی و تعادل بین اهداف زنده گی خود به این آرزوهای خود برسد.

به دست آوردن این اهداف در هر گوشه دنیا مشکل خواهد بود اما تعقیب این رویاها در کشوری مثل افغانستان حتی مشکلتر از آن است. برای یک دختر مثل زهرا این انتهای شجاعت و دلاوری را نشان میدهد که به دور از فامیل در یک لیلیه پوهنتون زنده گی نموده و از طرف دیگر به مربی گری بازیکنان دیگر بپردازد. زهرا در سخنان خود می افزاید که: "سفر من تا اینجای کار مملو از مشکلات زیادی بوده اما  خود را بسیار خوشبخت احساس میکنم که همواره حمایت فامیل خویش را با خود داشته ام". زهرا دارای دو برادر کوچک بوده که هر دوی آنها بازیکنان فوتبال بوده و همچنان از فوتبال زهرا حمایت مینماید. وی می افزاید که: "آنها در زنده گی و ورزش  مرا به حیث قهرمان خود می بینند. میخواهم همین نقش را در زنده گی هم قطاران خود نیز بازی نمایم."